سنسور فول فریم دوربینهای دیجیتال اس ال آر
( Full-frame digital SLR)
به سنسورهای دوربین دیجیتال اطلاق میشود که ابعاد آن ۳۶×۲۴ میلیمتر (مساحتی معادل ۸۶۴mm2) است. این ابعاد، مشابه ابعاد فیلمهای ۳۵ میلیمتری (یا همان فیلم ۱۳۵) در دوربینهای آنالوگ است. بسیاری از دوربینهای حرفهای و گرانقیمت دنیا، اکنون به این سنسور مجهز میباشند.
از مزایای سنسورهای فولفریم نسبت به سنسورهای APS-C، زاویهٔ دید بازتر آنهاست. ضمن اینکه اگر فاصله تا سوژه و ضریب اف در دو دوربین فولفریم و APS-C یکسان باشد، عمق میدان در فولفریم، کمتر از APS-C خواهد بود. ضمن اینکه عموماً تعداد پیکسلها در این سنسورها بیش از تعداد پیکسلهای سنسورهای APS-C است. از عیوب آنها میتوان به قیمت تمام شدهٔ بالایشان اشاره کرد.
- یک نمونه از سنسور فول فریم
.
زاویه دید
زاویهٔ دید، زاویهای است که لنز میتواند صحنهٔ روبهروی خود را ببیند؛ اگر خطی فرضی از لنز به دو انتهای منظرهای که دیده میشود ترسیم کنیم، زاویهٔ بین این دوخط، زاویهٔ دید خواهد بود. زاویهٔ دید را فاصلهٔ کانونی مشخص میکند و هرچه فاصلهٔ کانونی بیشتر باشد، زاویهٔ دید کوچکتر و هرچه فاصلهٔ کانونی کمتر شود، زاویهٔ دید بزرگتر میشود.
زاویه دید یک دوربین را میتوان بصورت افقی، عمودی یا مایل اندازهگیری کرد.
دیافراگم
دیافراگم در دوربین عکاسی به تیغههایی گفته میشود که درون لنز قرار گرفتهاند و با گشاد و تنگ شدن، میزان عبور نور را از روزنه میانی آنها که به آن اپرچر گفته میشود، کنترل میکنند. این تیغهها که بهطور معمول ۶ تا ۹ عدد هستند، طوری طراحی شدهاند که با بازشدن، میزان نور را زیاد و با تنگ شدن، میزان نور را کم میکنند. بسیاری از دیافراگمها مانند عنبیه و اپرچر همچون مردمک چشم کوچک و بزرگ یا تنگ و گشاد میشوند و با این عمل نور کمتر یا بیشتری به درون دوربین راه مییابد.
میزان بازبودن این روزنه توسط عددهایی تعریف میشود که از تقسیم فاصله کانونی بر قطر مؤثر لنز به دست میآید. پلههای کامل عدد دیافراگم در عکاسی به صورت زیر میباشد: ۱.۴-۲-۲.۸-۴-۵.۶-۸-۱۱-۱۶-۲۲-۳۲-۴۵
بهطور مثال، اگر فاصله کانونی یک لنز قرار گرفته بر روی یک سنسور ۳۵ میلیمتری، ۵۰ میلیمتر باشد و دیافراگم لنز بر روی ۲ تنظیم شده باشد، قطر روزنه ایجاد شده توسط تیغهها (که به آنها دیافراگم گفته میشود)، ۲۵ میلیمتر خواهد بود. اگر دیافراگم لنز بر روی عدد ۸ قرار گرفته باشد، قطر روزنه ۶.۲۵ میلیمتر خواهد بود. این اعداد از تقسیم فاصله کانونی بر اپرچر به دست میآید و هرچه اپرچر کوچکتر باشد، قطر روزنه یا اپرچر بیشتر خواهد بود. به این دلیل است که اپرچر کوچکتر باعث باز شدن روزنه و اپرچر بزرگتر، باعث تنگ شدن روزنه میشود.
با گشاد و تنگ کردن این روزنه، نه تنها میزان ورودی نور به درون دوربین تغییر مییابد، بلکه عمق میدان نیز تغییر پیدا خواهد کرد. هرچه عدد دیافراگم، کوچکتر باشد، مساحت روزنه افزایش پیدا خواهد کرد و هرچه این مساحت بیشتر باشد، عمق میدان کمتر خواهد بود. بهطور مثال، عمق میدان با f/22 بسیار بیشتر از عمق میدان با f/2.8 خواهد بود.
باید توجه داشت که در ایران، استفاده از کلمه فرانسوی دیافراگم به جای اپرچر اشتباه میباشد. دیافراگم تنها به تیغهها گفته میشود و اپرچر به روزنهای که در میان این تیغهها ایجاد میشود، گفته میشود. در نتیجه، کلمه دیافراگم بهطور اشتباه متداول شدهاست. در انگلیسی، کلمه دیافراگم به هیچ عنوان استفاده نمیشود.
شاتر
شاتر پردهٔ متحرکی است که در مقابل فیلم یا گیرنده تصویر قرار میگیرد و مانع رسیدن نور به آن میشود. در زمان عکسبرداری این پرده، کنار رفته و نور در طی زمان تنظیم شده، به فیلم یا گیرنده تصویر میرسد و شاتر، مجدداً بسته میشود.
ساختار
شاترها در دو نوع سطح کانونی (به انگلیسی:Focal-plane shutter) و برگی (به انگلیسی:Leaf shutter) وجود دارند.
- شاتر
سرعت شاتر ( Shutter speed)
سرعت نوربند ، سرعت شاتر یا زمان نوردهی فاصله زمانیست که شاتر دوربین باز است و نور روی فیلم عکاسی (در دوربینهای غیر دیجیتالی) یا حسگرهای الکترونیکی (در دوربینهای دیجیتالی) اثر میکند. در واقع سرعت شاتر عامل کنترلکننده زمان ورود نور به دستگاه دوربین جهت ثبت یک تصویر است. این کنترلکننده اکثراً از یک صفحه پلاستیکی ساخته شده که با باز و بسته شدن مقدار نور را بر روی سنسور تصویریا فیلم در دوربینهای آنالوگ تنظیم میکند.
این صفحه با فشار دادن دکمه شاتر باز میشود و در تنظیم خودکار و بعد از اکتساب مقدار نور به مقدار کافی بسته میشود. زمانی که بیشتر با دوربین و کار با آن آشنا شوید صدای ناشی از این باز و بسته شدن (کلیک) را تشخیص میدهد و به واسطه شتاب یا کندی آن متوجه خواهید شد که چه میزان نوردهی برای ثبت یک تصویر نیاز خواهید داشت.
اغلب در نور کم زمان نوردهی بیشتر است. در عکس برداری از اشیا متحرک از زمان نوردهی کمتر اسفاده میشود.
- عکس از یک سوژه با سرعتهای مختلف شاتر
.
تقدم شاتر
دکمهٔ انتخاب حالت تقدم شاتر در دوربینهای شرکت نیکون. برای انتخاب حالت تقدم شاتر، باید زبانه بر روی S قرار گیرد.
تقدم شاتر نام یک حالت در تنظیم دوربین عکاسی است. در این حالت، عکاس میتواند سرعت شاتر دلخواه را انتخاب کند و دوربین بر اساس شرایط نوری بهصورت خودکار، دیافراگم را تنظیم میکند. تقدم سرعت شاتر برای کنترل عکاسی از حرکت کاربرد دارد. یک سرعت شاتر بالا حرکات سریع را ساکن میکند، و سرعت شاتر آهسته باعث میشود که یک جسم متحرک به صورت محو ثبت شود.
در اغلب دوربین های عکاسی و دوربین های کانن این گزینه با TV ودر دوربین های المپیوس و نیکون با S مشخص می شود
- دکمهٔ انتخاب حالت تقدم شاتر در دوربینهای شرکت نیکون. برای انتخاب حالت تقدم شاتر، باید زبانه بر روی S قرار گیرد.
.
تقدم دیافراگم
دکمهٔ انتخاب حالت تقدم دیافراگم در دوربینهای شرکت نیکون.برای انتخاب حالت تقدم دیافراگم، باید زبانه بر روی A قرار گیرد.
تقدم دیافراگم نام یک حالت در تنظیم دوربین عکاسی است. در این حالت، عکاس میتواند دیافراگم مورد نظر خود را تنظیم کند و دوربین بر اساس اطلاعات نورسنج، سرعت شاتر را متناسب با نور محیط تنظیم میکند تا نورسنجی درست حاصل شود.
از این حالت در شرایطی استفاده میشود که عکاس میخواهد دیافراگم را به منظور کنترل عمق میدان تحت کنترل داشته باشد.
- دکمهٔ انتخاب حالت تقدم دیافراگم در دوربینهای شرکت نیکون.برای انتخاب حالت تقدم دیافراگم، باید زبانه بر روی A قرار گیرد.
.
فاصله کانونی
به فاصلهٔ مرکز اپتیکی لنز و مرکز کانونی آن گفته میشود. این فاصله معمولاً برابر با فاصله مرکز اپتیکی و سنسور است و تغییر فاصله کانونی باعث افزایش یا کاهش بزرگنمایی میشود.
فاصله کانونی عدسی یک لنز عکاسی عبارت است از فاصلهٔ کانونی لنز وقتی که روی فاصلهٔ بسیار دور (بینهایت) تنظیم شده باشد. هنگام زوم روی یک شیء فاصله کانونی عوض میشود و هر چه شیء دورتر باشد فاصلهٔ کانونی بیشتر میشود. در شرایط یکسان عکسی که با فاصله کانونی کمتر گرفته شده باشد، کیفیت بهتری دارد. هر چه فاصله کانونی عدسی بیشتر شود زاویه دید محدودتر خواهد شد. فاصله میان لنز تا نقطهٔ کانونی فاصله کانونی میگویند نقطهٔ کانونی یعنی جاییکه که شعاعهای نوری که از لنز گذشته و به طرف محور مرکزی شکسته میشوند، جمع میشوند.
فاصله کانونی را بهتر بشناسید ( بزبان انگلیسی )
فاصله ابر کانونی
در علم اپتیک و عکاسی، فاصله ابر کانونی، فاصلهای است که همه اشیاء در آن فاصله در میدان وضوح لنز قرار دارند. فاصله ابر کانونی، عمقی از زاویه دید لنز است (از نزدیکیهای لنز تا بینهایت) که آن محدوده، در میدان وضوح لنز قرار میگیرد. برای بدست آوردن این فاصله، ابتدا لنز در بازترین درجه دیافراگم، بر روی فاصله بینهایت تنظیم میکنیم، نزدیکترین نقطه فوکوس لنز، فاصله ابر کانونی لنز است. بطور مثال اگر در این حالت نزدیکترین نقطه فوکوس فاصله ۷ متری از لنز دوربین است، فوکوس لنز را بر روی ۷ متر قرار داده و عکاسی میکنیم. در این حالت از نصف ۷ متری (از سه و نیم متری) دوربین الی بینهایت در میدان وضوح لنز قرار خواهند گرفت. البته درجه دیافراگم در این حالت حائز اهمیت است هر چه درجه دیافراگم بستهتر باشد، عمق میدان وضوح افزایش پیدا خواهد کرد.
خطای پرسپکتیو
در عکاسی و فیلمبرداری، به تغییر نسبتهای سوژه که در اثر زاویه لنز نسبت آن بروز میکند، گفته میشود. در صورتی که محل استقرار دوربین را نسبت به سوژه ثابت نگه داشته و زاویه دیدمان را با تغییر فاصله کانونی لنز بستهتر یا بازتر نماییم، پرسپکتیو تغییر نخواهد کرد. در متون نسبتاً قدیمی این بحثها را تحت نام علم مناظر و مریا انجام میدادند.
این شبیه سازی، چگونگی تغییر نسبتهای سوژه، که در آن فاصله کانونی لنز ثابت و محل دوربین نسبت به سوژه متغیر است، را نشان میدهد. در استفاده از لنزهای فاصله کانونی بلند (زاویه تنگ)، چون فاصله دوربین نسبت به سوژه زیاد است، پرتوهای نور تقریباً موازی هستند، و در نتیجه تصویر بدون پرسپکتیو و تقریباً مسطح است. در لنزهای زاویه باز، فواصل کوتاه دوربین با سوژه، به نظر میرسد جسم شکل تازهای به خود گرفته است.
این شبیه سازی، چگونگی تغییر نسبتهای سوژه، که در آن فاصله کانونی لنز ثابت و محل دوربین نسبت به سوژه متغیر است، را نشان میدهد. در استفاده از لنزهای فاصله کانونی بلند (زاویه تنگ)، چون فاصله دوربین نسبت به سوژه زیاد است، پرتوهای نور تقریباً موازی هستند، و در نتیجه تصویر بدون پرسپکتیو و تقریباً مسطح است. در لنزهای زاویه باز، فواصل کوتاه دوربین با سوژه، به نظر میرسد جسم شکل تازهای به خود گرفته است.
تعادل رنگ سفید ( White Balance)
تعادل رنگ سفید یا تعادل رنگ (به انگلیسی: Color Balance) اصطلاحی است که در عکاسی، تصاویر دیجیتالی و چاپ بکار میرود و عبارت است از به روند اصلاح رنگها که در این روند تن رنگ سفید که ممکن است تمایل به برخی رنگهای دیگر داشتهباشد تبدیل به سفیدِ کامل میشود و سایر رنگها نیز به تناظر آن، اصلاح میشوند.
در ایجاد تعادل رنگ سفید، رنگهای یک تصویر به گونهای تغییر داده میشوند که رنگهای خنثی (سفید، خاکستری و سیاه) به صورت خنثی و بدون ناخالصی رنگی ( color cast) رویت شوند. این کار به منظور ایجاد تصاویر طبیعی تر و همگام کردن آنها با ادراک انسانی از رنگها انجام میشود. شایان ذکر است که برای بدست آوردن نتایج درست در هر گونه تنظیم رنگ، باید محیط کار و وسایل مورد استفاده خود بر اساس یک استاندارد تنظیم (کالیبره) شده باشند، که خود این تجهیزات موجب ادراک نادرست رنگها یا تنظیمات نادرست نشوند.
سیستم دیجیتال
در اغلب دوربینهای دیجیتال امکانی برای انتخاب کردن تنظیمات تعادل رنگ سفید وجود دارد. این تنظیمات میتوانند به صورت خودکار (AWB-Auto White Balance) یا دستی توسط کاربران روی دوربین یا کامپیوتر انجام شوند. با توجه به اینکه اطلاعات از پیش تعیین شده برای محاسبهٔ خودکار تراز سفیدی، از شرایط معمول و نورهای متداول تهیه شده است، در برخی موارد، این سیستم نتایج غیر قابل قبولی را محسابه میکند و به اصطلاح، گول میخورد. برای تنظیم تراز سفیدی در این شرایط، استفاده از کارت خاکستری توصیه میشود.
سیستم آنالوگ
در عکاسی با فیلم بسته به نوع فیلم مورد استفاده (نور روز یا نور شب) که برای دماهای رنگی مختص به خود دارای رنگدانههای متفوات در بیس خود هستند میتوان با استفاده از صافیهای رنگی مناسب برای شرایط نوری محیط، مانند نور خورشید یا لامپهای سیمابی یا فلورسنت، تعادل رنگی عکسها را حفظ کرد.
محاسبات ریاضی
تنظیم رنگ براساس سه رنگ اصلی توسط یک انتقال سه در سه انجام میشود.
- وایت-بالانس-در-عکاسی
ابیراهی رنگی
در عکس بالایی خطوط از نظر رنگ دارای انطباق و وضوح کافی هستند ولی در عکس پایینی که با یک لنز واید گرفته شده است، کجنمایی رنگی به شدت آشکار است.
کجنمایی رنگی یا ابیراهی رنگی، در علم نورشناسی که با علامت اختصاری CA نیز نشان داده میشود، عبارت است از عدم انطباق رنگهای نور شکست یافته در محل همگرایی (تصویر)، که باعث ایجاد تصویر غیر واضح میگردد. این حالت بخاطر ضریب شکست متفاوت رنگها در عدسی ایجاد میشود.
انحراف تصویر حاصل از دستگاه نوری از تصویر واقعی، کجنمایی میباشد که در تصویرسازی با نورهای مرکب به دلیل وجود طول موجهای مختلف نور، کجنمایی رنگی خواهیم داشت.
کجنمایی رنگی در حاشیههای تاریک و روشن تصویر خودنمایی میکند، چون در این نقاط رنگها بواسطه ضرایب شکست متفاوت بر روی یک نقطه منطبق نمیشوند، و این بخاطر این است که نقطه کانونی در هر لنزی بسته طول موج نور ورودی متفاوت است.
کجنمایی رنگی
کجنمایی رنگی به علت تفاوت در ضریب شکست طول موجهای مختلف نور در لنز بوجود میآید. ضریب شکست لنز، با افزایش طول موج کم میشود. وقتی از نور تک فام استفاده کنیم، دیگر این نوع کجنمایی را نخواهیم داشت. این کجنمایی خودش را به صورت فرانژهای رنگی در مرزهای تصویر نشان میدهد که قسمتهای تاریک و روشن تصویر را از هم جدا میکند. از آن جایی که طول کانونی لنز به ضریب شکست وابستهاست، طول موجهای مختلف نور در نقاط متفاوت متمرکز خواهد شد.
- در عکس بالایی خطوط از نظر رنگ دارای انطباق و وضوح کافی هستند ولی در عکس پایینی که با یک لنز واید گرفته شده است، کجنمایی رنگی به شدت آشکار است.
انواع کجنمایی رنگی
دو نوع کجنمایی رنگی طولی و عرضی وجود دارد.
کجنمایی رنگی طولی (محوری)، زمانی اتفاق میافتد که طول موجهای مختلف نور در فاصلههای مختلف نسبت به لنز، یعنی نقاط مختلف روی محور اپتیکی، متمرکز شده باشند. در نتیجه تصاویر قرمز و بنفش یک نقطه شی دور از محور، روی محور طولی از هم جدا میشوند.
کجنمایی رنگی عرضی، زمانی اتفاق میافتد که طول موجهای مختلف نور در فاصلههای مختلف روی صفحه کانونی متمرکز شده باشند. این دو نوع کجنمایی ویژگیهای متفاوتی دارند و حتی همزمان هم میتوانند اتفاق بیفتند.
کاهش کجنمایی
در ابتداییترین زمان استفاده از لنز، کجنمایی رنگی با افزایش طول کانونی لنز تا جای ممکن، کاهش داده میشد. کجنمایی رنگی میتواند بوسیله یک لنز بیرنگکننده کاهش پیدا کند که در این لنز مواد با پراکندگیهای متفاوت کنار هم جمع شدهاند تا یک لنز مرکب را تشکیل بدهند. سادهترین نوع آن یک لنز دوتایی بیرنگکننده است که کجنمایی رنگی را در یک پهنای طول موجی مشخص کاهش میدهد، اگر چه تصحیح فوقالعادهای ایجاد نمیکند. با ترکیب کردن بیش از دو لنز با ترکیبات متفاوت درجه تصحیح کجنمایی میتواند افزایش پیدا کند. انواع زیادی از شیشه تا به حال برای کاهش کجنمایی رنگی تولید شدهاست. این شیشهها پراکندگی بسیار کمی دارند و معمولاً از جنس فلوریت هستند. تولید این لنزهای بیرنگکننده، یک گام مهم در توسعه میکروسکوپها و تلسکوپهای اپتیکی بودهاست.
- جایگزین لنزهای دوتایی بیرنگکننده، استفاده از عناصر اپتیکی شکننده نور است. این عناصر اپتیکی شکنندهٔ نور، دقیقاً همان ویژگیهای پراکندگی شیشه را دارد.
- دو عدسی مکمل (کراون و فلینت) برای اصلاح کجنمایی
- دو عدسی مکمل (کراون و فلینت) برای اصلاح کجنمایی
.
دمای رنگ
هنگامی که جسم سیاهی گرم میشود، در دماهای مختلف نورهای متفاوتی ایجاد میکند که این نورها تمام طیف مرئی را پوشش میدهند. برای مشخّص کردن نورها و رنگها از دمای جسم سیاهی که آن را تولید میکند، استفاده میکنند.
نوری که از شیشه منشور میگذرد، به لحاظ بستگی ضریب شکست به طول موج یا پاشیدگی مواد، به رنگهای تشکیل دهنده آن تجزیه میشود، مانند نور سفید که به طیف وسیع هفت رنگ خود تجزیه میگردد. طیف نور مرئی نام بخشی از طیفی الکترمغناطیسی است که با چشم انسان قابل رویت و تشخیص است. طول موج طیف مرئی بین ۳۸۰ تا ۷۵۰ نانومتر و بسامد آن بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ تراهرتز است. حساسیت چشم انسان به طول موجهای مختلف الکترومغناطیسی متفاوت است و بیشترین حساسیت را به طول موج ۰٫۵۵۵ میکرون دارد. چشم انسان حساسیت بالایی نسبت به طول موج دارد بهطوریکه در طول موجهای ۰٫۵۱ میکرون حساسیت چشم به ۵۰٪ کاهش پیدا میکند. منحنی حساسیت چشم انسان نسبت به نور مرئی بازگوکننده این است که میزان حساس بودن چشم انسان با گذشت زمان با شرایط محیطی تطبیق یافتهاست. دمای رنگ یا درجه حرارت رنگ که با واحد کلوین سنجیده میشود، بیانکنندهٔ میزان روشنایی و رنگ نور است. پدیده ترکیب رنگهای مختلف با طولموجهای متفاوت و تشکیل یک نور جدید را درجهٔ حرارت رنگ مینامند و آن را با واحد کلوین (k) میسنجند. هرچه درجهٔ کلوین بالاتر باشد نور متصاعد شده خنکتر و روشنتر خواهد بود و به همین نحو درجهٔ کلوین پایینتر بیانگر نورهای گرم مانند زرد و قرمز است. لامپهای ۱۴۰۰۰ کلوین به رنگ سفید دیده میشود و ۲۰۰۰۰ کلوین به رنگ آبی. تعریف علمی دمای رنگ: اگر جسم سیاه گرم شود، در دماهای مختلف نورهای متفاوتی ایجاد میکند و این نورها تمام طیف مرئی را پوشش میدهند. برای توضیح این تعریف، رنگ فلز گداخته را در نظر بگیرید. وقتی یک تکه فولاد گداخته میشود، در ابتدا رنگ آن قرمز تیره میشود. وقتی که گرمتر شود، دارای رنگی بین آبی و سفید میشود. این پدیده رابطه بین دما و رنگ را نشان میدهد. با بالاتر رفتن دما رنگ فلز گداخته به آبی مایل به بنفش تبدیل شده و سرانجام اشعه ماوراء بنفش نامرئی ساطع میکند. وقتی قطعه فلز از منبع حرارت دور شود، رنگ آن زرد، سپس نارنجی و قرمز میشود؛ بنابراین دمای رنگ بر اساس رنگ تابیده شده از جسمی سیاه در دمای معیین تعریف شدهاست و بر حسب درجه کلوین بیان میشود. دمای رنگ بیشتر از ۴۰۰۰ درجه کلوین به عنوان نور سرد و دمای رنگ پایینتر از ۳۰۰۰ درجه کلوین به عنوان نور گرم در نظر گرفته میشود.
بیان حس متفاوت از رنگهای گرم و سرد
رنگهای گرم: نیمه قرمز چرخه رنگها به عنوان رنگهای “گرم” شناخته میشوند که شامل زرد، سبز، قرمز و بنفش میباشد. رنگهای گرم، محرک سیستم عصبی بوده و احساسات را تشدید میکنند. این دسته از رنگها به وضوح، قابل رویت بوده و موجب جلب توجه میگردند. رنگهای سرد: نیمه آبی چرخه رنگها به عنوان رنگهای “سرد” شناخته شده که شامل آبی، سبز و بنفش میباشد. رنگهای سرد، رنگهای آرامش بخش هستند و هارمونی آنها در محیطهای مختلف، بیشتر است و زیاد در چشم نیستند. رنگ سفید گرم که به آن آفتابی گفته میشود، دمای رنگی بین ۲۷۰۰ تا ۳۰۰۰ درجه کلوین دارد و برای مصرف خانگی مناسب است. هنگام برخورد طیف نور مریی خورشید (رنگهای قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی و بنفش) به سطح شیشه رنگی، شیشه همهٔ رنگها به جز رنگ اصلی خود را جذب میکند و رنگ خود را را عبور میدهد. مثلاً شیشهٔ زرد رنگ همهٔ طولموجها به غیر از رنگ زرد را جذب میکند.
تأثیر طولموجهای مختلف مرئی هم بر میزان بینایی انسان یکسان نیست و طولموجهای ناحیه زرد-سبز بیشترین و طولموجهای ناحیه قرمز-آبی کمترین اثر را بر بینایی دارد (قیابکلو، ۴٬۱۳۸۷). بنابراین کاهش عبور نور مریی باید آگاهانه و با توجه به منحنی حساسیت چشم انسان صورت گیرد (قیابکلو، ۲٬۱۳۸۷). شبکیه چشم انسان دارای دو نوع سلول استوانهای و مخروطی است. سلولهای مخروطی وظیفه شناسایی رنگها رو به عهده دارند که شامل سه نوع سلول مخروطی میشوند و هر یک به رنگهای پایه قرمز R، سبز G و آبی B حساس میباشند.
- دمای رنگ
عمق میدان
عمق میدان، عبارت است از گستردگی محدودهای که جلوتر یا عقبتر از سوژهٔ اصلی، فوکوس هستند و مقدار معینی از میدان دید لنز که در آن تصاویر به صورت کاملاً واضح ثبت میشوند.
- عمق-میدان
کنترل عمق میدان وضوح
یکی از عوامل جلوهسازی و ایجاد انفراد سوژه در کادر مورد عکاسی، عمق میدان وضوح است. این عمل گاه با افزایش و گاه با گاهش عمق میدان بدست میآید. کنترل عمق میدان وضوح در عکاسی به عوامل زیر بستگی دارد:
فاصله سوژه تا دوربین عکاسی
- کنترل بر روی فکوس و بازی با عمق میدان در یک تمرین تئاتر
هرچه فاصله سوژه از دوربین افزایش یابد، عمق میدان نیز افزایش خواهد یافت. این کار، بدون در نظر گرفتن نوع لنز و درجه دیافراگم انجام میگیرد. افزایش عمق میدان به تناسب، در لنز واید و درجههای بسته دیافراگم بیشتر، و بالعکس در لنز تله و درجههای بازترِ دیافراگم، کمتر خواهد بود. فرمولی که در زیر ذکر میشود، به ما کمک میکند تا میزان عمق میدان وضوح دلخواه خود را در لنزهای نرمال محاسبه نمائیم.
D=2(Ap x pp)/ Ap + pp
در این فرمول D نشان دهنده عددی است که برای بدست آوردن عمق میدان وضوح مابین نقاط Ap و pp، روی حلقه فوکوس لنز باید لحاظ شود.
دیافراگم و سوراخسوزنی
- دیافراگم ۳۲، وضوح بک گراند باعث کاسته شدن اهمیت سوژه شدهاست.
- دیافراگم ۵٫۶، سوژه از پس زمینه جدا شدهاست و اهمیت آن مشخص گردیدهاست.
ما میتوانیم با بستن دیافراگم (انتخاب اعداد بزرگتر) به عمق میدان وضوح بیشتری دست یابیم. اما باید بدانیم که این افزایش، تابع فاصله کانونی لنز نیز میباشد. جداول مندرج در روی لنزها، که به صورت اعدادی قرینه ثبت شدهاند میزان عمق میدان را نشان میدهند، ولی باید در نظر داشته باشیم که این جداول تا زمانی معتبر هستند که لنز مستقیماً روی دوربین سوار شده باشد. در صورت استفاده از لوازمی مانند: مبدل تله – Tele convertor یا حلقه گسترش فاصله کانونی – Extention tube، این جداول دیگر معتبر نخواهند بود. استفاده از دیافراگمهای بسیار کوچک نیز، که به سوراخِ سر سنجاقی (Pin hole) معروف هستند، باعث افزایش شدید عمق میدان میشوند. این دیافراگمها معمولاً به صورت صفحات فلزی با سطح سیاه و مات و به صورت دستساز توسط عکاس ساخته میشوند، و بر روی حلقههایی همچون حلقههای فیلترها که در جلوی لنز دوربین نصب میشوند، تعبیه شده و روی لنز سوار میگردند. اندازه این دیافراگمها، بطور ساده قابل محاسبه بوده که لزوم محاسبه آن در نورسنجیِ سوژه اهمیت پیدا میکند.
عمق میدان را بهتر بسناسیم ( بزبان انگلیسی )
فاصله کانونی لنز
لنزهای واید از نظر عمق میدان وضوح بی نظیرند. معروفترین لنز وایدی که هر عکاسی آن را برای ثبت وضوح عالی، در فاصله بینهایت ستودهاست، لنز ۱۸ میلیمتری تاکومار پنتاکس ژاپن است که با چهار عدسی و ۱۱ = f برای دوربینهای ۳۵ میلیمتری با گیره لنز k ساخته شدهاست. البته فراموش نکنیم که موضوع بحث ما کنترل عمق میدان وضوح است و نه افزایش آن. چرا که همیشه مطلوبِ عکاس افزایش عمق میدان نبوده و گاهی کاهش آن مد نظر میباشد. مثلاً در عکاسی پرتره و همچنین در مواردی که ایجاد انفراد سوژه از محیط مورد نظر است، تقلیل عمق میدان وضوح موجب برجستگی و ابلاغ اهمیت سوژه به بینده خواهد شد.
شایم فلوک
ا صل شایم فلوک، زمانی که صفحاتِ سطح حساس عکاسی و سطح لنز و سطح سوژه در یک نقطه همدیگر را قطع کنند بدون در نظر گرفتن فوکوس، از نزدیکیهای لنز تا انتهاء دید آن در میدان وضوح قرار میگیرند.
- ا صل شایم فلوک، زمانی که صفحاتِ سطح حساس عکاسی و سطح لنز و سطح سوژه در یک نقطه همدیگر را قطع کنند بدون در نظر گرفتن فوکوس، از نزدیکیهای لنز تا انتهاء دید آن در میدان وضوح قرار میگیرند.
آقای تئودور شایم فلوک ، که یک نظامی و منجم اتریشی بود، جهت بدست آوردن حداکثر عمق میدان برای عکسهای هوائی که از بالون برای ارتش تهیه میکرد، متوجه شد که اگر سطح لنز، در حالتی قرار گیرد که نیمساز زاویه سطح فیلم و سوژه باشد، حداکثر عمق میدان (از چند سانتیمتری جلوی لنز تا بینهایت) بدست میآید. ایشان این کشف خود را در سال ۱۹۰۴ در وین اعلام عمومی نمودند و از آن به بعد این اصل به نام خودشان (قانون شایم فلوک) در جهان مطرح است.
در دوربین قطع بزرگ با استفاده امکانات شیفت و تیلت که در بدنه آنها وجود دارد این کار صورت میگیرد و در دوربینهای ۱۳۵ و ۱۲۰ آداپتورهایی طراحی شدهاست که مابین لنز و بدنه دوربین قرار میگیرد و این امر را ممکن میسازد.
کانون عدسی یا فوکوس
کانون عدسی، نقطهٔ کانونی یا فوکوس، نقطهای است که پرتوهای نور پس از تابیده شدن به سطح عدسی، در آن نقطه به هم میرسند.
در عدسی محدب نقطه کانونی، مثبت است و معنی آن این است که پس از تابیده شدن نور به عدسی و عبور از آن، نقطه کانونی در جلوی عدسی تشکیل میشود و در عدسی مقعر نقطه کانونی، منفی است و معنی آن این است که پس از تابیده شدن نور به عدسی و بازتاب آن، نقطه کانونی در همان سمت تابش نور تشکیل میشود.
- کانون عدسی یا فوکوس
در عکاسی نیز به تنظیم فاصلهٔ سوژه تا دوربین فوکوس گفته میشود. اشیایی که در عمق میدان فوکوس (وضوح) قرار داشته باشند واضح و سایر اشیا، محو دیده میشوند.
عمق سطح فوکوس
عمق سطح فوکوس، یک مفهوم اپتیکی در لنز دوربین عکاسی است، یعنی قدرت منطبق کردن سطح تصویر حاصل از لنز با سطح فیلم در داخل دوربین.
در یک دوربین عکاسی، عمق سطح فوکوس به محدودهای گفته میشود که فیلم میتواند در آن محدوده جابجا شود بدون اینکه وضوح تصویر کم شودو چنانچه از عنوان سطح برمیآید، معمولاً در حد میلیمتر میباشد.
فوکوس خودکار
فوکوس خودکار ( Autofocus) که مختصراً AF نیز خوانده میشود، سیستمی است که بهطور خودکار، لنز دوربین عکاسی را برای ایجاد تصویری دقیق بر روی گیرنده تصویر تنظیم میکند. دو دستهٔ کلی فوکوس خودکار وجود دارد: فعال و غیرفعال. در بیشتر دوربینها با استفاده از کنتراست و در برخی دوربینها از فروسرخ برای فوکوس خودکار استفاده میشود.
فوکوس خودکار اغلب با دکمهای که بر روی لنز و در بعضی دوربینها روی بدنهٔ دوربین تعبیه شده، قابل خاموش و روشن شدن است.
نوردهی
به مقدار نوری که به فیلم یا گیرنده تصویر میرسد، نوردهی گفته میشود. این مقدار ترکیبی از نور موجود، عدد دیافراگم و سرعت شاتر است و مؤثر از درجهٔ حساسیت فیلم یا حسگر مورد استفاده است.
- نوردهیهای متفاوت با تغییر در سرعت شاتر
.
جبران نوردهی
جبران نوردهی به میزان ضریبی گفته میشود که نوردهی عکس را به اندازهٔ ضریب آن، نسبت به مقدار ِ نورسنجی شده، افزایش یا کاهش دهد.
- کوه برفی، بدون جبران نوردهی
- همان کوه، با +۲EV پله جبران نوردهی
.
ضریب اف
رابطه ضریب اف با دریچه دیافراگم. هر چه این ضریب بزرگتر شود قطر این دریچه کمتر میشود.
ضریب اف (f number)، عددیست برای مشخص کردن و اندازهگیری بزرگی دریچه دیافراگم یک مجموعه نوری است
- ضریب اف
.
مطالب مرتبط
.